امروز: 1403/02/30

داستان ارزش فقر همراه دین

از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که حضرت عیسی (علیه السلام) با پیروانش سیاحت می‌کرد. به دهکده‌ای رسید که تمام ساکنان آن در بین راه و خانه‌هایشان مرده بودند!

حضرت عیسی فرمود: اینان به مرگ طبیعی نمرده‌اند، قطعاً گرفتار غضب الهی شده‌اند، اگر غیر از این بود یکدیگر را دفن می‌کردند.

پیروانش گفتند: ای کاش ما می‌دانستیم قضیه ایشان چه بوده است!

به عیسی (علیه‌السلام) خطاب رسید مردگان را صدا بزن! یک نفرشان به تو جواب خواهد داد.

حضرت عیسی صدا زد: ای اهل قریه!

یکی از آنان پاسخ داد: بلی! چه می‌گویی یا روح الله؟

– حالتان چگونه است و قضیه شما چه بوده است؟

– ما صبحگاه باکمال سلامتی و آسوده‌خاطر سر از خواب برداشتیم، اما شبانگاه همه در هاویه افتادیم!

– هاویه چیست؟

– دریایی از آتش است که کوه‌های آتش در آن موج می‌زند.

– به چه جهت به این عذاب گرفتار شدید؟

– محبت دنیا و اطاعت از طاغوت ما را چنین گرفتار کرد.

– چه اندازه به دنیا علاقه داشتید؟

– مانند علاقه کودک شیرخوار به پستان مادر! هروقت دنیا به ما روی می‌آورد خوشحال می‌شدیم و هرگاه روی بر می‌گرداند غمگین می‌گشتیم.

آنگاه حضرت عیسی مکثی کرد و سپس پرسید: تا چه حدّ از طاغوت اطاعت می‌کردید؟

آن فرد گفت: هرچه می‌گفتند اطاعت می‌کردیم.

سپس حضرت عیسی پرسید: چرا از میان مردگان فقط تو جوابم را دادی؟

– زیرا آنان دهانشان لجام آتشین زده شده و ملائکه تندخو و سخت‌گیری مأمور آنان هستند.

من در میان آنان بودم؛ ولی در رفتار از ایشان پیروی نمی‌کردم. هنگامی که عذاب خداوند نازل شد، مرا نیز فرا گرفت. اکنون با یک موی کنار جهنم آویزانم، می‌ترسم در میان آتش بیافتم!

حضرت عیسی رو به پیروانش کرد و گفت: در زباله‌دان خوابیدن و نان جوین خوردن شایسته خواهد بود، اگر دین انسان سالم بماند.

بحار، ج ۱۴، ص ۳۲۲

0 نظر

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

۹

ذو القعدة

۱۲۳۴۵۶۷
۸۹۱۰۱۱۱۲۱۳۱۴
۱۵۱۶۱۷۱۸۱۹۲۰۲۱
۲۲۲۳۲۴۲۵۲۶۲۷۲۸
۲۹۳۰