داستان

فیش سخنرانی و منبر مکتوب

تشرف حاج علی بغدادی

مرحوم حاج میرزا حسین نوری(ره) در معرفی حاج علی بغدادی(ره) می‏‌نویسد: او یکی از تجار و پسر حاج قاسم کرادی بغدادی است. از هر کس از علما و سادات عظام...

داستان بیناشدن وصال شیرازی

بیناشدن وصال شیرازی به برکت شعر بر امام مجتبی علیه‌السلام یکی از افرادی که مشمول کرامات امام حسن مجتبی قرار گرفته است، میرزا محمدشفیع شیرازی متخلص...

ماجرای ازدواج جویبر و ذلفا

اشاره جویبر از اهل یمامه بود، هنگامی که آوازه پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را شنید، به مدینه آمد و اسلام آورد. طولی نکشید از خوبان اصحاب رسول...

تشرفات مقدس اردبیلی

عالم فاضل و پرهیزگار میر علام - که از شاگردان مقدس اردبیلی بوده است می‌گوید: در یکی از شبها در صحن مقدس امیر المؤمنین(علیه‌السلام) بودم مقدار زیادی...

خبردادن از اموال و خواستۀ عاتکه

احمدبن‌ابی‌روح می‌گوید: زنی از اهل دینور مرا خواست، چون نزد او رفتم. گفت: ای پسر ابی‌روح! تو از لحاظ دین و تقوی از همه مورد اطمینان‌تر هستی می‌خواهم...

یونس حکاک و نگین دونیم‌شده!

یونس حکاک، در سامرا همسایه امام هادی(علیه‌السلام) بود، پیوسته به حضور امام(علیه‌السلام) شرفیاب می‌شد و به آن حضرت خدمت می‌کرد. یک روز در حالی که...

هجوم به خانه امام هادی (ع)

مردکی به نام بطحایی پیش متوکل عباسی از امام هادی(علیه‌السلام) سخن چینی کرد که اسلحه و پول و نیرو فراهم آورده و قصد قیام دارد. متوکل به سعید حاجب...

امام جواد (ع) و علی‌بن‌مهزیار

یکی از شخصیت‌های مورد پسند امام جواد(علیه‌السلام) علی‌بن‌مهزیار اهوازی است. حسن پسر شمون می‌گوید: نامه‌ای را که امام جواد(علیه‌السلام) با دست خط خود...

اهمیت بستن قرارداد پیش از کار

سلیمان جعفری که یکی از ارادتمندان امام رضا(علیه‌السلام) بود، می‌گوید: برای کاری خدمت امام رفته بودم. چون کارم تمام شد خواستم به منزل خود برگردم،...

از ما بهتران هم کار می‌کردند

علی‌بن‌ابی‌حمزه می‌گوید: امام موسی بن جعفر(علیه‌السلام) را دیدم در زمین خود کار می‌کرد، وجود مبارکش را عرق فرا گرفته بود. گفتم: فدایت شوم! کارگران...

جبه را نگاه دار، لازمت می‌شود!

برگرداندن هدیه علی‌بن‌یقطین روزی هارون الرشید مقداری لباس از جمله جبّه زرباف سیاه رنگی را - که پادشاه روم به هارون فرستاده بود - به عنوان قدردانی به...

بوی بهشت به دو دسته نمی‌رسد

یکی از خدمت گزاران امام صادق(علیه‌السلام) به نام سالمه می‌گوید: حضرت وقت احتضار (از شدت اثر سمی که به او داده بودند) بی هوش بود. هنگامی که به هوش...

عمروبن‌حریث و عرضه عقاید

عمروبن‌حریث می‌گوید: خدمت امام صادق(علیه‌السلام) رسیدم حضرت در منزل برادرش بود. گفتم: فدایت شوم آیا دینی که پیروی آن هستم برای شما بیان نکنم؟ (تا...

چرا با مادرت درشت سخن گفتی؟

ابراهیم‌بن‌مهزم می‌گوید: خدمت امام صادق(علیه‌السلام) بودم، شب که به خانه‌ام برگشتم، بین من و مادرم بگومگو شد و من به مادرم درشتی کردم! فردای آن شب...

شرط اثربخشی دعا و انفاق

شخصی محضر امام صادق(علیه‌السلام) رسید عرض کرد: دو آیه در قرآن است من هر چه دقت می‌کنم محتوای آن را نمی‌فهمم. امام پرسید: کدام آیه؟ او در جواب گفت:...

مشکلاتت را برای مردم بازگو نکن

مفضل می‌گوید: محضر امام صادق(علیه‌السلام) رسیده و از مشکلات زندگی شکایت کردم. امام به کنیز دستور داد کیسه‌ای که چهارصد درهم در آن بود، به من داد و...

صله رحم، مانع مرگ ناگهانی

روزی منصور دوانیقی (خلیفه عباسی) کسی را سراغ امام صادق(علیه‌السلام) فرستاد. هنگامی که حضرت نزد وی آمد، ایشان را کنار خود نشانید. سپس چند بار صدا زد:...

کارکردن زیر آفتاب

شیبانی می‌گوید: روزی امام صادق(علیه‌السلام) را دیدم، بیلی به دست داشت و لباس زبر کارگری پوشیده، در باغ خود چنان کار می‌کرد که عرق از پشت مبارکش...