امروز: 1403/02/23

اگر یاری نمی‌کنی از این سرزمین دور شو

حرثمه می گوید: چون از جنگ صفین همراه علی علیه السلام برگشتیم، آن حضرت وارد کربلا شد. در آن سرزمین نماز خواند. و آن‌گاه مشتی از خاک کربلا برداشت و آن را بویید و سپس فرمود: آه! ای خاک، حقّا که از تو مردمانی برانگیخته شوند که بدون حساب داخل بهشت گردند.

وقتی حرثمه نزد همسرش (که از شیعیان امیرالمؤمنین بود) بازگشت، ماجرایی که در کربلا پیش آمده بود برای وی نقل کرد و با تعجب پرسید: این قضیه را علی علیه‌السلام از کجا و چگونه می‌داند؟

حرثمه گوید: مدتی از ماجرا گذشت. آن روز که عبیدالله‌بن‌زیاد لشکر به جنگ امام حسین علیه السلام فرستاد، من هم در آن لشکر بودم.

هنگامی که به سرزمین کربلا رسیدم، ناگهان همان مکانی را که علی علیه‌السلام در آنجا نماز خواند و از خاک آن برداشت و بویید دیده و شناختم و سخنان علی علیه‌السلام یادم آمد؛ لذا از آمدنم پشیمان شده، اسب خود را سوار شدم و به محضر امام حسین علیه‌السلام رسیدم و بر آن حضرت سلام کردم و آنچه در آن محل از پدرش علی علیه‌السلام شنیده بودم، برایش نقل کردم.

امام حسین فرمود: آیا به کمک ما آمده‌ای یا به جنگ ما؟

گفتم: ای فرزند رسول خدا، من به یاری شما آمده‌ام نه به جنگ شما. اما زن و بچه‌ام را گذارده‌ام و از جانب ابن‌زیاد برایشان بیمناکم.

امام حسین علیه‌السلام این سخن را که شنید فرمود: حال که چنین است از این سرزمین بگریز که قتلگاه ما را نبینی و صدای ما را نشنوی. به خدا سوگند، هرکس امروز صدای مظلومیت ما را بشنود و به یاری ما نشتابد، داخل آتش جهنم خواهد شد.

بحار:ج ۴۳، ص ۲۵۵

0 نظر

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

۳

ذو القعدة

۱۲۳۴۵۶۷
۸۹۱۰۱۱۱۲۱۳۱۴
۱۵۱۶۱۷۱۸۱۹۲۰۲۱
۲۲۲۳۲۴۲۵۲۶۲۷۲۸
۲۹۳۰