امروز: 1403/02/24
موضوع اصلی: داستان

برخورد امام سجاد (ع) با ناسزاگو

یکی از خویشان امام زین العابدین علیه‌السلام در برابر آن حضرت ایستاد و زبان به ناسزاگویی گشود. حضرت در پاسخ او چیزی نگفت.

هنگامی که مرد از پیش حضرت رفت. امام به اصحاب خود فرمود: آنچه را که این مرد گفت، شنیدید. اکنون دوست دارم، همراه من بیایید تا نزد او برویم و جواب مرا نیز به او بشنوید.

عرض کردند: حاضریم، ما دوست داشتیم شما همانجا پاسخ او را بگویید و ما هم آنچه می‌توانیم به او بگوییم.

امام نعلین خویش را پوشیده، به راه افتاد. در بین راه این آیه را می‌خواند: (والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین) آنان که خشم خود فرو خورند و از مردم گذشت نمایند و خدا دوست دارد نیکوکاران را. آل‌عمران آیه ۱۳۴

راوی می‌گوید: ما از خواندن این آیه دانستیم به او چیزی نخواهد گفت. وقتی به خانه آن مرد رسیدیم، او را صدا زد و فرمود: به او بگویید علی‌بن‌الحسین با تو کار دارد.

همین که متوجه شد امام زین‌العابدین آمده است درحالی‌که آماده مقابله و دفاع بود از منزل بیرون آمد و یقین داشت آن جناب برای تلافی جسارت‌هایی که از او سر زده آمده است.

ولی چشم امام که به او افتاد، فرمود: برادر، چندی پیش نزد من آمدی و آنچه خواستی به من گفتی. اگر آن زشتی‌ها که به من گفتی در من هست، هم‌اکنون استغفار می‌کنم و از خداوند می‌خواهم مرا بیامرزد و اگر آن‌چه به من گفتی در من نیست، خداوند تو را بیامرزد.

راوی می‌گوید: آن شخص سخن حضرت را که شنید، پیش آمد و پیشانی امام را بوسید و عرض کرد: آری، آنچه من گفتم در شما نیست و من به آن چه گفتم سزاوارترم.

بحار: ج ۴۹، ص ۵۴

0 نظر

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

۴

ذو القعدة

۱۲۳۴۵۶۷
۸۹۱۰۱۱۱۲۱۳۱۴
۱۵۱۶۱۷۱۸۱۹۲۰۲۱
۲۲۲۳۲۴۲۵۲۶۲۷۲۸
۲۹۳۰