اینطور اجر او شد ادا، وا محمّدا
گشته مدینه غرقِ عزا «وا محمّدا»
ماتم گرفته ارض و سما «وامحمدا»
گویید روی مأذنه «حیَّ علی العزا»
رفت از جهان، رسول خدا «وامحمدا»
روزِ یتیمیِ همۀ امت است، پس
ناله زنید «یا أبتا، وامحمدا»
مولا زند به سینه و زهرا زند به سر
جبریل گشته نوحهسرا «وامحمدا»
مانده سه روز پیکرِ پاکش، روی زمین
دفنش نکردهاند چرا؟ «وامحمدا»
ماه صفر تمام شد، اما شروع شد
اندوه اهلبیتِ شما «وامحمدا»
دردا که جای گل، همه با هیزم آمدند
بر آستان شیر خدا «وامحمدا»
دردا که جای تعزیت و عرضِ تسلیت
سیلی زدند فاطمه را «وامحمدا»
دستی که بوسگاه نبی بود، بد شکست
اینطور اجر او شد ادا «وامحمدا»
آن زن که زهر داد نبی را، پس از نبی
خون کرد قلب آلعبا «وامحمدا»
ملعونه پیش قبر نبی بر تنِ حسن
هفتاد تیر زد ز جَفا «وامحمدا»
هفتاد زخم، جسم غریبِ مدینه خورد
اما غریب کربوبلا؟ «وامحمدا»
بیش از «هزار و نهصد و پنجاه» زخم داشت
از تیر و تیغ و سنگ و عصا «وامحمدا»
زینب به گریه گفت که: «یا ایّها الرسول»
یک دم به قتلگاه بیا «وا محمّدا»
(این کشتۀ فتاده به هامون حسین توست
این صیدِ دستوپازده در خون حسین توست)
همسو: ۱۲ بند محتشم |
0 نظر