امروز: 1403/03/02
موضوع اصلی: داستان

ماجرای ازدواج امام صادق (ع) با بانو حمیده

ابن‌عکاشه به محضر امام باقر علیه‌السلام آمد و عرض کرد: چرا زمینه ازدواج امام صادق را فراهم نمی‌سازید، با آنکه زمان این کار فرا رسیده؟ (موقع ازدواج اوست).

در مقابل امام باقر علیه‌السلام کیسه مهرشده‌ای بود، فرمود: به‌زودی برده‌فروشی از اهل بربر می‌آید و در سرای میمون منزل می‌کند و با این کیسه پول از او دختری برای ابوعبدالله می‌خریم.

مدتی گذشت، روزی خدمت امام باقر رفتیم. فرمود: آن برده‌فروشی که گفته بودم آمده است، اکنون این کیسه پول را بردارید و بروید از او دختری را خریداری کنید.

ابن‌عکاشه می‌گوید: ما نزد آن برده‌فروش رفتیم و درخواست نمودیم یکی از کنیزان را به ما بفروشد. او گفت: هرچه کنیز داشتم فروختم. فقط دو کنیز مانده که هر دو مریض هستند؛ ولی حال یکی از آنها رو به بهبودی است.

گفتم: آنها را بیاور تا ببینم و او هر دو کنیز را آورد. گفتیم این کنیز که حالش بهتر است. چند می‌فروشی؟

گفت: به هفتاد دینار.

گفتم: تخفیف بده.

گفت: از هفتاد دینار کمتر نمی‌فروشم.

گفتیم: ما او را به همین کیسه پول می‌خریم. هرچه بود بی آن که بدانیم در کیسه چقدر پول است. نزد برده فروش شخصی محاسن سفید بود. به ما گفت: سر کیسه را باز کنید و پول‌هایش را بشمارید.

برده‌فروش گفت: نه، باز نکنید. اگر مقدار خیلی کمتری از هفتاد دینار هم کمتر باشد، نمی‌فروشم.

پیرمرد گفت: نزدیک بیایید. ما نزدیکش رفتیم و سر کیسه را باز کردیم و شمردیم. دیدیم درست هفتاد دینار است. پول‌ها را دادیم و آن کنیز را خریدیم و به خدمت امام باقر آوردیم و امام صادق در کنارش ایستاده بود.

جریان خرید کنیز را برای امام محمد باقر عرض کردیم. امام شکر خدا را به‌جا آورد. سپس به کنیز فرمود: اسمت چیست؟

گفت: اسمم حمیده است.

فرمود: ستوده باشی در دنیا و پسندیده باشی در آخرت.

سپس امام از او پرسش‌هایی کرد و او جواب داد.

آن‌گاه امام باقر به فرزندش امام صادق رو کرد و گفت: این کنیز را با خود ببر.

و بدین ترتیب حمیده، همسر امام صادق شد و بهترین انسان‌ها، حضرت موسی‌بن‌جعفر از او متولد شد.

بحار: ج ۴۸، ص ۵.

0 نظر

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

۱۳

ذو القعدة

۱۲۳۴۵۶۷
۸۹۱۰۱۱۱۲۱۳۱۴
۱۵۱۶۱۷۱۸۱۹۲۰۲۱
۲۲۲۳۲۴۲۵۲۶۲۷۲۸
۲۹۳۰