صفوانبنیحیی میگوید: در مدینه محضر امام رضا(ع) بودم، با عدهای از کنار شخصی که نشسته بود ردّ شدیم. آن مرد به امام(علیهالسلام) اشاره کرد و به عنوان امامت گفت: این پیشوای رافضیها (شیعیان) است.
به حضرت عرض کردم: شنیدید آن مرد چه گفت؟
فرمود: آری، اما او مؤمنی است، در راه تکمیل ایمان گام بر میدارد.
شبهنگام امام برای اصلاح او دعا کرد.
طولی نکشید مغازهاش آتش گرفت و دزدان، باقیمانده اموالش را به غارت بردند!
سحرگاه همان شب آن مرد را دیدم متواضع و پریشان در کنار امام نشسته است.
امام دستور داد به او کمک کردند.
سپس خطاب به من کرد و فرمود: صفوان! او مؤمنی است در راه تکمیل ایمان قدم بر میداشت. جز آنچه دیدی به صلاح او نبود. (و راه اصلاحش همان بود که انجام گرفت)
بحار: ج ۴۹، ص ۵۵
0 نظر