امروز: 1403/02/22
موضوع اصلی: شعر

شعر مصائب اهل‌بیت | شهر شام

زینب رسیده است به دروازه‌های شام

با کوهی از دریغ و ملامت برای شام
زینب رسیده است به دروازه‌های شام

داغی عظیم در دل و قصدی عظیم‌تر
زینب چنین رسید به ظلمت‌سرای شام

زینب سفیر نهضت خون‌بار کربلا
کوهی است در برابر فرمانروای شام

می‌گوید از حقیقت و می‌گوید از حسین
وز خائنان کوفه و ظلم و جفای شام…


بر فرق به‌پاآبلگان خار نریزید

ای سنگ‌دلان در ره گل، خار مریزید
آتش به سر عترت اطهار نریزید

بر آل علی این همه خواری مپسندید
بر فرق به‌پاآبلگان خار نریزید

این گل که به غل بسته بود، یوسف زهراست
سنگش مزنید و به سرش خار نریزید

غل از تن او باز نکردید، نکردید
سنگ از همه‌سو بر سر بیمار نریزید


0 نظر

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

۲

ذو القعدة

۱۲۳۴۵۶۷
۸۹۱۰۱۱۱۲۱۳۱۴
۱۵۱۶۱۷۱۸۱۹۲۰۲۱
۲۲۲۳۲۴۲۵۲۶۲۷۲۸
۲۹۳۰