امروز: 1403/02/28
موضوع اصلی: تاریخ
موضوع فرعی: اسرای کربلا

پژوهشی درباره اربعین

بازگشت اسیران به مدینه یا کربلا

اشاره شد که شیخ طوسی، بیستم صفر یا اربعین را زمان بازگشت اسرای کربلا از شام به مدینه دانسته است. باید افزود که نقلی دیگر، اربعین را زمان بازگشت اسرا از شام به کربلا می‌داند.

تا اینجا از لحاظ منابع کهن باید گفت اعتبار سخن نخست بیش از سخن دوم است! با این حال علامه مجلسی پس از نقل هر دو اظهار می‌دارد: احتمال صحت هر دوی اینها (به‌لحاظ زمانی) بعید می‌نماید.

بحار ۱۰۱/ ۳۳۴

در اینجا مناسب است دو نقل را دربارۀ تاریخ ورود اسرا به دمشق یاد کنیم:

نخست نقل ابوریحان بیرونی، که نوشته است: در نخستین روز ماه صفر أدخل رأس الحسین (علیه السلام) مدینه دمشق، فوضعه یزید (لعنه‌الله) بین یدیه و نقر ثنایاه بقضیب کان فی یده و هو یقول:

لست من خندف ان لم أنتقم *** من بنی أحمد، ما کان فَعَل
لیتَ أشیاخی ببدرٍ شهدوا *** جَزَع الخزرج من وقع الاسل
فأهلّوا و استهلّوا فرحا *** ثم قالوا: یا یزید لاتشل
قد قتلنا القرن من أشیاخهم *** و عدلناه ببدر، فاعتدل

الاثار الباقیه ص ۴۲۲

روز اول ماه صفر را روزی می‌داند که سر امام حسین علیه‌السلام را وارد دمشق کرده و یزید هم در حالی که اشعار ابن‌زبعری را می‌خواند و بیتی هم بر آن افزوده بود با چوبی که در دست داشت بر لبان مبارک امام حسین(ع) می‌زد.

[یا اینکه بنابر نقل شعبی، چنین سرود:

لعبت هاشم بالملک فلا *** خبر جاء و لا وحی نزل
لست من خندف [عتبه] ان لم انتقم *** من بنی أحمد ما کان فعل

ر.ک: اشعار ابن زبعری: سیره ابن هشام ۳/ ۹۷ – اشعار یزید: فتوح ابن اعثم ۵/ ۲۴۱ ] معالم المدرستین

دوم سخن عمادالدین طبری در «کامل بهائی» است که رسیدن اسرا به دمشق را در ۱۶ ربیع الاول یعنی ۶۶ روز پس از عاشورا می‌داند؛ که این نقل طبیعی‌تر می‌نماید.

اربعین کدام سال؟

اگر اهل بیت(ع) به کربلا آمده باشند، در اربعین اول بوده و اگر در اربعین اول نیامده باشند دیگر بحث اربعین سال بعد مطرح نمی‌شود.

ولی شواهدی وجود دارد که در بیستم صفر سال ۶۱ اهل بیت(ع) در کربلا حضور داشتند؛ البته این قول، مخالفان و موافقان زیادی دارد.

از کتاب «بشارة المصطفی لشیعة المرتضی» نقل شده که ملاقات جابر با اهل بیت(ع) در اربعین اول صورت گرفته است درحالی‌که در نسخه موجود بشاره المصطفی فقط زیارت جابر نقل شده و باعث بروز برخی شبهات و اشکالات شده است. البته مدت حضور اهل بیت(ع) در کوفه و نیز فاصله بین کوفه و شام را باید در نظر گرفت.

در آن روزگار کاروان‌های بین عراق و شام از یه مسیر رفت‌وآمد می‌کردند:

  1. راه سلطانی که مسیری آباد بوده؛
  2. راه مستقیم کوفه به شام که از بادیه الشام می‌گذشته؛
  3. مسیر معمول و مرسوم بین کوفه و شام، همان مسیری که امیرالمؤمنین در جنگ صفین از آن مسیر به‌سمت شام حرکت کرد.

باید دید اهل‌بیت(ع) را از کدام‌یک بردند؛ زیرا بعضی از آنها نزدیک بوده است برخی شهرها نیز نام برده شده که راه بادیه به ذهن تداعی می‌شود، از طرف دیگر کمترین مدتی که برای توقف اهل بیت(ع) در شام نقل شده ۱۰ روز است! مخالفین اربعین اول می‌گویند: با این توقف‌ها و مسیرهای طولانی چگونه جمع این‌ها در چهل روز ممکن می‌باشد؟!

البته شهید سید محمدعلی قاضی تلاش کرده در این زمینه رفع استبعاد کند و برخی مشکلات را حلّ نماید.

به‌هرحال بنابر مشهور، اهل بیت(ع) بیستم صفر به کربلا رسیده‌اند. یکی از این امر سخن ابوریحان بیرونی در کتاب «الآثار الباقیة» است که کتابی نجومی و تقویمی است و ایشان که فردی دقیق بوده در این خصوص می‌گوید: «در روز بیستم صفر اهل بیت امام حسین(ع) به کربلا بازگشته و سر ایشان را به پیکرشان ملحق کردند».

از مجموع آنچه نقل شد معلوم می‌شود اگرچه از نظر اخبار تاریخی و حدیثی، اثبات حضور اهل بیت(ع) در اربعین اول بر سر مزار سیدالشهدا(ع) چندان آسان نیست؛ اما با توجه به قرائن و شواهد، حضور اهل بیت(ع) در کربلا در ۲۰ صفر سال ۶۱ در کربلا پذیرفتنی است.

وجه اهمیت زیارت جابر

در آن زمان تعدادی از صحابه زنده بودند و فوق‌العاده در افکار عمومی مردم قداست داشتند و بعد از حادثه عاشورا چنان اختناقی واقع شد که کسی نمی‌توانست امام حسین(ع) را به نیکی نام ببرد و صحابه نیز عکس‌العملی نشان ندادند.

و اهمیت امر در این است که در این فضا، جابربن‌عبدالله انصاری جزو اصحاب بزرگ پیامبر(ص) بوده و در غزوات حضرت رسول(ص) شرکت داشته و بر اساس شواهد و قرائن، با اهل بیت(ع) رابطۀ تنگاتنگی داشت، برای دهن‌کجی به یزید و ابراز پیوند محبت و وفاداری با اهل بیت(ع) از آبرو و وجاهت خود مایه گذاشت و نترسید و از مدینه بلند شد و به کربلا آمد.

این زیارت بُعد سیاسی نیز داشته و نشانگر اعتراض جابر به یزید بود و در مواقع حساس بدون محافظه‌کاری وارد میدان می‌شد.

مستند زیارت جابر در کتاب «بشاره المصطفی لشیعه المرتضی» تألیف ابی‌جعفر محمدبن‌ابی‌القاسم محمدبن‌علی طبری شاگرد پسر شیخ طوسی و از علمای قرن ۶ق شیعه است که این زیارت‌نامه را نقل کرده است.

عطیه عوفی

عطیة‌بن‌سعد بن‌جنادة بن‌عوفی جُدَلی (از بنی‌جُدیله) قیسی یکی از تابعان و محدثان و مفسران شیعه بوده است که توفیق همراهی جابربن‌عبدالله را داشته و دومین زائر امام حسین به‌شمار می‌رود.

وی اهل کوفه و مادرش کنیز رومی بوده و پدرش این نوزاد را به منزل امام علی(ع) آورد و حضرت اسم ایشان را عطیة‌الله نهاد! پس وی در زمان خلافت حضرت به‌دنیا آمده است.

عطیه تفکر انقلابی داشته و مظالم بنی‌امیه را طاقت نیاورد. چون مدت‌ها بعد از شهادت امام حسین که عبدالرحمان محمدبن‌اشعث بر ضدّ حجّاج قیام کرد، عطیه به او پیوست؛ ولی انقلاب او شکست خورد و عطیه به فارس فرار کرد و حجاج به حاکم فارس دستور داد، عطیه را پیدا کند تا امام علی(ع) را سبّ کند و در غیر این صورت ۴۰۰ ضربه به او بزند و ریش‌های او را بتراشد! اما عطیه بعد از دستگیری، امیرالمومنین (ع) را سبّ نکرد و شلاق خورد و این شکنجه را در راه ولایت تحمل کرد.

لذا هم‌فکر و هم‌اندیشه با جابر بود و او را همراهی کرده و آن دو به‌قصد زیارت قبر امام حسین(ع) حرکت کردند و جابر نیز که نابینا بود، همراهی برای خود می‌خواست.

منبع: رسول جعفریان و…

0 نظر

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *