امروز: 1403/02/22
موضوع اصلی: اعلام و مشاهیر
موضوع فرعی: صحابه رسول خدا | قضاوت

شریح قاضی

شریح مردی بود کوسه که مو در صورت نداشت.

بسیار هشیار و زیرک بود و شناخت عجیبی در امور قضایی و حل و فصل اختلاف مردم داشت.

نخست عمربن‌خطاب او را قاضی کوفه قرار داد و در آن دیار به قضاوت اشتغال داشت امیرالمؤمنین خواست او را عزل کند، اهل کوفه اعتراض کردند و گفتند: نباید شریح را عزل کنی؛ زیرا او را عمر نصب کرده است و ما با این شرط با تو بیعت کردیم که آنچه ابوبکر و عمر انجام داده‌اند تغیر ندهی!

هنگامی که مختار ثقفی به حکومت رسید، او را از کوفه به روستایی که همه ساکنین آن یهودی بودند تبعید کرد و چون حجاج حاکم کوفه شد او را به کوفه آورد، با این که پیر و سالخورده بود، دستور داد به قضاوت مشغول شود؛ ولی شریح عذر خواست و عذرش پذیرفته شد.

داستانی از او نقل شده، می‌گویند: شریح مدتی در نجف اشرف ساکن بود، وقتی که به نماز و عبادت می‌پرداخت، روباهی می‌آمد و در اطراف او بازی کرده و فکر او را پرت می‌نمود. (البته در محلی بیرون از شهر) این قضیه مدتی تکرار شد تا اینکه شریح آدمکی درست کرد و در جایی گذاشت، پس از آن روباه می‌آمد کنار آن آدمک (به خیال این که آدم واقعی است) بازی می‌کرد.

یک وقت شریح از پشت سر آن روباه آمد و او را گرفت. به این جهت در میان عرب این ضرب المثل ماند که می‌گفتند: شریح ادهی من الثعلب (شریح از روباه زیرک‌تر و حیله‌بازتر است.

شریح هفتاد و پنج سال قاضی بود، دو سال آخر عمر برکنار ماند و در سنّ صد و بیست سالگی از دنیا رفت.

0 نظر

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *