کار بد، از هر کسی زشت است، از تو زشت‌تر

شقرانی می‌گوید: منصور دوانیقی بیت المال را تقسیم می‌کرد، من هم رفتم ولی کسی را نداشتم که برایم واسطه شود تا سهمم را از بیت المال بگیرم.

همچنان در خانه منصور متحیر ایستاده بودم، ناگاه چشمم به امام صادق(علیه‌السلام) افتاد، جلو رفته عرض کردم: فدایت شوم، من غلام شما، شقرانی هستم.

امام به من محبت نمود، آنگاه حاجت خود را گفتم.

امام رفت، طولی نکشید، سهمی برایم گرفت، همراه خود آورد و به من داد.

سپس با لحن ملایم فرمود: شقرانی، کار خوب از هرکس خوب است، اما چون تو را به ما نسبت می‌دهند و وابسته به خاندان پیغمبر می‌دانند، لذا از تو خوب‌تر و زیباتر است.

و کار زشت از همه مردم زشت است؛ ولی (به خاطر همین نسبت) از تو زشت‌تر و قبیح‌تر است.

امام صادق(علیه‌السلام) با سخنان کنایه‌آمیز او را موعظه کرد و رفت.

شقرانی فهمید که امام از شراب‌خواری او آگاه است، در عین حال در حق وی محبت نمود. از این رو سخت ناراحت شد و خویشتن را سرزنش کرد.

بحار:ج ۴۷ ، ص ۳۴۹

0 نظر

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

۳

ذو القعدة

۱۲۳۴۵۶۷
۸۹۱۰۱۱۱۲۱۳۱۴
۱۵۱۶۱۷۱۸۱۹۲۰۲۱
۲۲۲۳۲۴۲۵۲۶۲۷۲۸
۲۹۳۰