ابراهیمبنمهزم میگوید: خدمت امام صادق(علیهالسلام) بودم، شب که به خانهام برگشتم، بین من و مادرم بگومگو شد و من به مادرم درشتی کردم! فردای آن شب...
داستان
مشکلاتت را برای مردم بازگو نکن
مفضل میگوید: محضر امام صادق(علیهالسلام) رسیده و از مشکلات زندگی شکایت کردم. امام به کنیز دستور داد کیسهای که چهارصد درهم در آن بود، به من داد و...
صله رحم، مانع مرگ ناگهانی
روزی منصور دوانیقی (خلیفه عباسی) کسی را سراغ امام صادق(علیهالسلام) فرستاد. هنگامی که حضرت نزد وی آمد، ایشان را کنار خود نشانید. سپس چند بار صدا زد:...
کارکردن زیر آفتاب
شیبانی میگوید: روزی امام صادق(علیهالسلام) را دیدم، بیلی به دست داشت و لباس زبر کارگری پوشیده، در باغ خود چنان کار میکرد که عرق از پشت مبارکش...
بارکشی با شیران درنده!
ابوحازم میگوید: در زمان حکومت منصور دوانیقی من و ابراهیمبنادهم وارد کوفه شدیم. امام صادق(علیهالسلام) نیز از مدینه به کوفه آمده بودند. وقتی حضرت...
معیار ارزش، عقل و دین و تقوا
مرد دهاتی پیوسته خدمت امام صادق(علیهالسلام) رفتوآمد میکرد. امام(علیهالسلام) مدتی او را ندید، از حال او جویا شد. شخصی محضر امام بود خواست از مرد...
براء بن معرور و گوشت مسموم
یکی از داستانهای رسول خدا که از جهات مختلف آموزنده است، جریان گوشت مسموم زن یهودی و براءبنمعرور است که در ادامه به آن اشاره میشود. پس از اینکه...
ملاعباس چاوش مازندرانی و روضه حضرت علیاکبر
جریان ملا عباس چاوش ملاعباس چاوش، در مازندران زندگی میکرد، هر سال پرچمی به دوش میگرفت و مردم رو جمع میکرد و پیاده به کربلا میبرد. یک سال جوانها...
امام صادق (ع) و دزد نان و انار
امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: «... فَإِنَّ مَنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ وَ أُعْجِبَ بِرَأْيِهِ كَانَ كَرَجُلٍ سَمِعْتُ غُثَاءَ النَّاسِ تُعَظِّمُهُ وَ...
بستهشدن عذرها با حضور مریم و یوسف و ایوب
امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: زن زیبایی را روز قیامت در دادگاه عدل الهی حاضر میکنند که به خاطر جمال و زیبایی خود به گناه افتاده است؛ میپرسند:...
گدای ناسپاس و فقیر سپاسگزار
مسمع نقل میکند: در سرزمین منی محضر امام صادق(علیهالسلام) مشغول خوردن انگور بودیم. گدایی آمد و از امام کمک خواست. امام دستور داد یک خوشه انگور به...
بهخاطر امری باطل، حق را رها نمیکنیم
زراره صحابه مورد اعتماد امام باقر(علیهالسلام) میگوید: حضرت امام محمد باقر(علیهالسلام) برای تشییع جنازه مردی از قریش رفت، من هم در خدمت امام بودم....
جنیان در محضر امام باقر (ع)
سعد اسکافی میگوید: حضور امام باقر(علیهالسلام) رفته بودم، چون اجازه ورود خواستم. امام فرمود: عجله نکن! گروهی از برادران شما پیش من هستند، سخنی...
خبر از مرگ راشد آفریقایی
ابوبصیر میگوید: امام باقر(علیهالسلام) از شخصی که از آفریقا آمده بود حال یکی از شیعیانش را پرسید و فرمود: حال راشد چطور است؟ آن مرد گفت: هنگامی که...
بیناشدن ابوبصیر توسط امام باقر (ع)
ابوبصیر از ارادتمندان خاص امام باقر(علیهالسلام) بود و از هر دو چشم نابینا شده بود. میگوید: به امام باقر(علیهالسلام) عرض کردم: شما فرزندان پیامبر...
تفسیر ذویالقربی برای پیرمرد شامی
راوی میگوید: در شام بودم اسیران آل محمد را آوردند، در بازار شام، درب مسجد، همان جایی که معمولا سایر اسیران را نگه میداشتند، نگاه داشتند. پیرمردی...
امام زینالعابدین (ع) و مرد دلقک
در مدینه مرد دلقکی بود که با رفتار خود مردم را میخندانید، ولی خودش میگفت: من تاکنون نتوانستهام این مرد (علی بن حسین) را بخندانم. روزی امام سجاد...
شهادت قیسبنمسهر (سفیر امام)
هنگامی که کاروان امام حسین(علیهالسلام) در مسیر خود به سوی کوفه به منزلگاه حاجز رسید، این نامه را به مردم کوفه نوشت: به نام خداوند بخشنده مهربان......
سخاوت با کرامت و اعتذار امام حسین (ع)
عرب بیابانی نیازمند وارد مدینه شد و پرسید سخیترین و بخشندهترین شخص در این شهر کیست؟ همه امام حسین(علیهالسلام) را نشان دادند. عرب امام...
امام حسن (ع) و دوست بزلهگو
یکی از دوستان و اطرافیان امام حسن(علیهالسلام) مردی بود بزلهگو که حرفهای پرتوپلایی میزد. مدتی نزد آن حضرت نیامده بود. روزی خدمت...
با پسرم کشتی میگیری؟ نه، میجنگم!
یکی از فرزندان امام حسن(علیهالسلام) به نام عمرو با کاروان امام حسین(علیهالسلام) به کربلا آمد و چون کودک بود ؟ سال داشت کشته نشد و با کاروان اسرا...
معاویه بهتر یا امام مجتبی!
روزی معاویه به امام حسن(علیهالسلام) گفت: من از تو بهتر هستم! امام(علیهالسلام) در پاسخ گفت: چگونه از من بهتری، ای پسر هند!؟ معاویه گفت: برای این که...
بازگوکردن آیات الهی برای مادر
امام حسن(علیهالسلام) در هفت سالگی در مجلس رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) شرکت میکرد، آیات قرآنی که تازه بر پیامبر نازل میشد را میشنید و حفظ...
اندوه حسن بصری بر کشتگان جمل
چرا به لشکر عایشه ملحق نشدی؟ حسن بصری مشغول وضوگرفتن بود که امیرالمؤمنین از کنار او عبور کرده و فرمودند: [بیشتر آب بریز و] وضویت را شاداب بگیر. حسن...
فضه و پاسخ با آیات قرآن
فضه کنیز فاطمه زهرا علیهاالسلام بود و در محضر آن بانوی گرامی پرورش یافت، مدتها مطالب خود را با آیاتی قرآنی ادا مینمود. ابوالقاسم قشیری از شخصی نقل...
حضرت فاطمه (س) و درخواست تابوت
در آخرین روزهای زندگی، زهرای مرضیه به اسماء دختر عمیس فرمود: اسماء! من این عمل را زشت میدانم که (جنازه را روی چهار چوب میگذارند و پارچهای روی...
ماجرای عقیل و آهن گداخته
علی(علیه السلام) میفرماید: برادرم عقیل را دیدم که بسیار تهی دست و پریشان است، از من خواست که یک من گندم از بیت المال شما به او بدهم. کودکانش را...
ماجرای مشک عسل
پس از شهادت علی(علیهالسلام) برادرش عقیل وارد دربار معاویه شد، معاویه از عقیل داستان آهن گداخته را پرسید. عقیل از یادآوری برادری مانند...
داستان عظمت وادی السلام
روزی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) از کوفه حرکت کرد و به سرزمین نجف آمد و از آن هم گذشت. قنبر گفت: یا امیرالمؤمنین! اجازه میدهی عبایم را زیر شما...
دزد عاشق امیرالمؤمنین
مرد سیاه چهرهای به حضور علی(علیهالسلام) رسید عرض کرد: یا امیر المؤمنین من دزدی کرده ام مرا پاک کن! حدی بر من جاری ساز! پس از آن که سه بار اقرار به...